ntent-Type" content="text/html; charset=utf-8"> ▂▃▄▅▆▇█▓▒░Icy Heart░▒▓█▇▆▅▄▃▂

طنز اهنگ ارمين==باريتم اهنگ ارمين بخون

اﺳﺘﺎﺩ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺘﯽ ، ﻣﻦ . . .
ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ﮐﺎﺭﯼ !
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ . . .
ﺗﺮﻡ ﺁﺧﺮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻡ نی ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ
ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﻫﺎﻡ ، ﺑﺴﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﭼﺸﺎﺗﻮ ؟ ﻫﯿﺲ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺒﺮ ﺻﺪﺍﺗﻮ !
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺩﭘﺮﺳﻢ ! ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺣﺴﻢ !
ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻞ ﻭﺍﺣﺪﺍﻡ ﺑﻪ ۴۰ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮسن

گویا استاد کم نیاورده و جواب آرمین رو داده !

ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ آﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ، ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ نمره ﻭ ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﺵ
ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻣﺸﮑﻼﺕ ، هنوز ﺗﻮﯼ برگه ﻫﺎﺕ ﻫﺴﺖ ،
ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻘﺼﺎﺵ
ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﮐﻤﺸﻪ ﻧﻤﺮﺕ ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﺎستیای ﺍﯾﻦ برگه اﺕ ،
ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﻡ ، ﮐﻢ ﻧﻤﺮﻩ ﺍﺻﻼ

آرمین هم که هیچ رقمه از رو نمیره :

ﺩﯾﻮﻭﻭﻧﻪ . . . !
ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺮﻩ ﻧﺪﯼ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﻧﻤﯿﻤﻮنههههه
اینو بدون ﻫﯿﭽﮑﯽ مث ِ من درساشو نمیخونه ، نمیخونهههههه

[ پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, ] [ 21:17 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

عشق دروغين....

یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند
جلوی ویترین یک مغازه می ایستند
دختر:وای چه پالتوی زیبایی
پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟
وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده
پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟
فروشنده:360 هزار تومان
پسر: باشه میخرمش
دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟
پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند
دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری
پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:
مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم
بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن
پسر:عزیزم من رو دوست داری؟
دختر: آره
پسر: چقدر؟
دختر: خیلی
پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟
دختر: خوب معلومه نه
یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم
دست دختر را میگیرد
فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق
چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند
فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی
دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند
پسر وا میرود
دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد
چشمان پسر پر از اشک میشود
رو به دختر می ایستدو میگویید :
او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم
دختر سرش را پایین می اندازد
پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی
ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟
دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد
عشق غذای روح میباشد...

[ پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, ] [ 21:12 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

اي دنيا==== ازمصطفحي فتاحي

اِی دنیا چرا شد نصیب من جدایی؟!
اِی دنیا
آخه این دلم داره خدایی
گریه شده کارم
آه
این شبها
چرا ساکتی و بی صدایی
با اینکه تو لت نمونده جای خالی
تقدیر من اینه
آه
.
.
بدون همه دنیامی بی تو نمی تونم
تو نزار این دل
بمیره بی تو آروم آروم
از چشام بخون که بی تو
این دلم آروم نداره
از اون چشات می خونم که دوستم داری
عشق من
.
.
.
بدون همه دنیامی بی تو نمی تونم
تو نزار این دل
بمیره بی تو آروم آروم
از چشام بخون که بی تو
این دلم آروم.نداره
از اون چشات می خونم که دوستم داری
عشق من

اِی دنیا چرا شد نصیب من جدایی؟!
اِی دنیا
آخه این دلم داره خدایی
گریه شده کارم
آه

[ پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, ] [ 21:10 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

هيس يواش بقيه نشنوند

[ چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, ] [ 20:56 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

عشـــــــــــق بــزرگ تــــــــــــــــــــرين دروغ دنيااااااســــــــــــــــــت


 

بنام کسیکه جدایی را آفرید تا قدر باهم بودنو بفهمیم

 

 

خیلی سخته بعد از چند سال تازه بفهمی که دوست داشتنش دروغ بوده ولی بازم بهت بگه دوستت دارم

 

 

 خیلی سخته وفتی که میخوابی طعم واقعی مرگ رو بچشی ولی صبح که چشماتو باز میکنی ببینی بازم

 

 

 نمردی و یه روز دیگه رو باید با خاطره هاش شروع کنی ولی اون دیگه پشتت نیست , پشتت نیست

 

 

ولی انگار هر لحظه کنارته ولی تو پیش اون بودیو هیچ وقت ندیده این به جای اونیکه تو رو گریه

 

 

بندازه تو اونو بخندونی ولی اون یکی دیگرو خوشحال کنه خیلی سخته بهت بگه دوستت دارم ولی

 

 

نمیخوامت میگن با یادش باید زندگی کنی ولی تا کی خوابشو ببینی میگن ناامید نشو آخه درد ناامیدی

 

 

رو نچشیدن چون ناامید و تنهایی و گریه تنها هدیه ای که اون به تو داده ولی تو تمام زندگیتو بهش

 

 

دادی خیلی سخته بهش دل ببندی و دلتو بشکونه تو هم میتونستی دلشو بشکنی ولی این کارو نکردی

 

 

چون خیلی دوستش داشتی خیلی سخته بزرگترین آرزوت مرگ باشه ولی اون بتونه با یار تازه رسیدش

 

 

خیلی راحت زندگی کنه بعد کل ثروتت که عشقت بوده با کاخ آرزوهاتو خواب کنه اونوقت زیر آوار بی

 

 

مهری و تنهایی از صبر و محبت و دوست داشتن تا آخر عمر بشینی و زار زار گریه کنی خیلی سخته

 

 

از ترس ایتکه مردم بهت بخندند و فک نکنند که دیوانه ای نتونی درد دلت رو به کسی بگی خیلی سخته

 

 

 آرزوت کسی باشه که از این و اون بشنوی که هیچ اهمیتی واسش نداشتی حالا دیگه آرزوی نبودنتو

 

 

 میکنه خیلی سخته وقتی یادت میاد که حتی با شنیدن اسمش هم چیزی جز عذاب نصیبت نمیشه چون

 

 

دیگه واسه تو نیست خیلی سخته بعد از چند وقت که میبینیش اشک تو چشمات حلقه بزنه ولی اشکات

 

 

 فقط واسه خودت باشه خیلی سخته جرات هر کاری رو داشته باشی به امید اینکه کوه پشتته ولی

 

 

وقتی برمیگردی و پشتتو نگاه میکنی میبینی یه عمر پشتت به دره بوده حالا دیگه اون عشققش یه نفر

 

 

 دیگست اصلا تو واسش مهم نیستی اصلا لطمه ی بازی قایم موشک زمونه اینه تو چشم میذاری و

 

 

من قایم میشم اما تو یکی دیگرو پیدا میکنی !!!!

 

 

خدایا همه ی این کارارو تو کردی به هر کی دلبستم تو دلمو شکوندی هرجا لونه ساختم تو خرابش

 

 

کردی هر جا با دیدن کسی دلم آرامش میگرفت تو اضطرابو تو دلم انداختی نمیدونم شاید این کارارو

 

 

 کردی تا به غیر از خودت به کسی دل نبندمو به کسی امید نداشته باشم پس حالا که همه امیدم به تو

 هست کمکم کن . . . کمکم کن !!!!

عشق بزرگترین دروغ دنیاست .

[ چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, ] [ 20:51 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

فرشته

برای تو نوشتم...خودخودت

یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن…

هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم..

وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده,

راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره…

همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون…

اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن

اینایی که همیشه میخندن

اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن

همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن

اینا فرشتن …

تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه, اذیتشون نکنین …

تنهاشون نزارین ؛ داغون میشن

[ چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, ] [ 20:49 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

بزرگترين دروغ دنياا

   ازهرچی عشق یک طرفه ی متنفرم     

                                   

[ چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, ] [ 20:40 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

لطفا جواب بدين!!!!

[ چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, ] [ 20:35 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

عشق پايدار

  هیچ کس جوابی نداد. همه ی کلاس یکباره ساکت شد. همه به هم دیگه نگاه می‌کردند. ناگهان سارا یکی از بچه‌های کلاس آروم سرش و انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. سارا سه روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید. بغض ساراترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و… گفت: سارا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟ سارا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت: عشق؟ دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق… ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟ معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می‌پرسم!!! سارا گفت: بچه‌ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهی شو حفظ کنید… و ادامه داد: من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه. گریه‌های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می‌شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری… من تا مدتی پیش نمی‌دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای قشنگی بود sms بازی‌های شبانه، صحبت‌های یواشکی ما باهم، خیلی خوب بودیم، عاشق هم دیگه بودیم، از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری برای هم می‌کردیم. من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی‌وجود یکی گرم بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیز تو به خاطرش از دست بدی. عشق یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده‌های ما زیاد باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی‌کرد توی این مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می‌خواست عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی‌تونستم ببینم پدرم عشق منو می‌زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می‌کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت سارا نه من نمی‌تونم بذارم که بجای من تو رو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو … و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع عشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود:


سارای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می‌کنم منتظرت می‌مونم شاید ما توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می‌رسن پس من زودتر می‌رمو اونجا منتظرت می‌مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش دوستدار تو (ب.ش)



سارا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم گمان می‌کنم جوابم واضح بود. معلم هم که به شدت گریه می‌کرد گفت:آره دخترم می‌تونی بشینی. سارا به بچه‌ها نگاه کرد همه داشتن گریه می‌کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شد و گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی از بستگان! سارا بلند شد و گفت: چه کسی ؟ ناظم جواب داد: نمی‌دونم یه پسر جوان… دستهای سارا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد!!! آره سارای قصه ی ما رفته بود رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن…



سارا همیشه این شعرو تکرار می‌کرد



خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد

[ یک شنبه 19 مرداد 1393برچسب:, ] [ 10:29 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]

درديعني....

 درد یعنی . . .

درد یعنی من . . .

درد یعنی من بی تو . . .

درد یعنی بغضای خفه شده ........

درد یعنی خاطرات شیرین . . .

درد یعنی هضم نکردن حرفای روز جدایی . . .

درد یعنی وفاداری من . . .

درد یعنی هرزگی تو. . .

درد یعنی سیگار روشن پوک نزده . . .

درد یعنی قفل روی یه آهنگ. . .

کمر درد ، بی عصابی وبدعنقی که درد نیست

درد یعنی تنهایی .


تنهایی

و

دلتنگی هایتان

را پیش فروش نکنید ;

فصلش که برسد به قیمت می خرند

[ یک شنبه 19 مرداد 1393برچسب:, ] [ 10:28 ] [ ❦ღ❈Mahak❈ღ❦ ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 15 صفحه بعد